کمند امیرسلیمانی
کمند امیرسلیمانی هنرپیشه سینما، تلویزیون و تئاتر اهل کشور ایران است.
کمند امیرسلیمانی هنرپیشه سینما، تلویزیون و تئاتر اهل کشور ایران است.
پاداش حکمت به همراه دستیارش طوفان به قصد تعمیرات وارد موسسه گلشنِ جاوید می شوند. همزمان خانم گلشن مالک خیریه برای تخلیه موسسه در آنجا حضور پیدا می کند. برو بچه های خیریه با خواهش و اصرار سعی در منصرف کردن گلشن از تصمیمش دارند.این اتفاق پاداش و طوفان را درگیر ماجراهایی غیرقابل پیش بینی می کند.
در چيدمانه ، ميهمانان پس از انجام چالش هاي طراحي شده ، امتياز كسب ميكنند ، با امتيازاتشون لوازم منزل خريد ميكنند و در آخر ، چيدماني كه انجام ميدهند ، مورد قضاوت و نظر سنجي گروه داوري و مخاطبين برنامه قرار خواهد گرفت .
هستی، زنی است که از همسر درگذشته خود دختری به نام طلا دارد، و با جوانی متمول به نام ناصر ملک ازدواج کردهاست. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام او را کتک میزند. هستی پس از مراجعه به عمویش، به درخواست قاضی دادگاه و به منظور ایجاد آرامش در محیط خانه، تصمیم میگیرد از شغل مورد علاقه اش (پرستاری) دست بکشد. اما باز هم مشکلات آنها حل نمیشود.
فیلم بابای من خوانندس درباره پسر نوجوانی به نام آرمان است که با مادر و خواهرش زندگی میکند. روزی از طرف مدرسه یه آرمان خبر داده میشود که قرار است گروه سرودی در مدرسه تشکیل شود. در این میان آهنگسازی از بچهها تست خوانندگی گرفته تا آنها را برای جشن آماده کند. حال آرمان به عنوان تکخوان انتخاب میشود اما لیلا…
شیدا فاطمی (لیلا حاتمی) و مادرش (زهرا سعیدی) به یک مراسم عروسی میروند. شیدا در حال بهت و ناباوری است. در محل برگزاری مراسم، شیدا با شنیدن نام داماد (فرهاد) بیاختیار خود را روی صندلی رها میکند. دوربین طی چند فلش بک به گذشته ماجرا را روایت میکند..
پاستاریونی داستان غذاهاست. فیلم با بریانی اصفهانی ها شروع می شود و کوشان وقتی رستوران پدرش در تهران را ورشکسته می بیند، قصد میکند که یک بریانی به جای رستوران فست فود پدرش در تهران را باز کند. رستورانی که به دلیل یک رقیب بسیار قدرتمند و مجلل در آن گوشه خیابان، پاستا دا پیتزا، رونق خود را از دست داده است و…
داستان ویلای من دربارهٔ پیرمردی 90 ساله و پولدار (آقای مشکات) است که قرار است بهزودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همهٔ آنها فوت کردهاند. وکیل درستکار وی (نگین معتضدی) به دنبال وراث واقعی او میباشد که بهطور اتفاقی ارسلان (مهران مدیری) و هدایت (سیامک انصاری) که در یک رستوران کار میکنند متوجه این ماجرامیشوند و تصمیم میگیرند که خود را به عنوان برادر زاده مشکات معرفی کنند. ارسلان فردی باهوش و خلاف کار با سابقه است و هدایت نیز سابقه زندان دارد و در جعل مدرک استاد است.
شوخی کردم…! مجموعه ای ویدئویی به کارگردانی مهران مدیری است که در قالب طنز آیتمی تولید شد و در شبکه خانگش پخش شد. این مجموعه از آیتم های متفاوتی نظیر اتاق عمل، اخبار، متهم و بازپرس و... تشکیل شده است که در هر قسمت یک موضوع توسط این آیتم ها به طنز بیان می شود...
مافیا نوعی مسابقه و سرگرمی دوستانه و خانوادگی است که در آن دو گروه مافیا و شهروند باید با آزمون و خطا یکدیگر را شناسایی کنند تا در نهایت بتوانند مافیا را از شهر بیرون کرده و شهروندان پیروز شوند. در برنامه «شب های مافیا» محمدرضا علیمردانی بازیگر و مجری کشورمان به عنوان لیدر یا برگزار کننده در بازی حضور دارد و در واقع فرمان بازی در دستان او قرار دارد. در این مسابقه بازیگران زیادی حضور دارند و روند مسابقه بدین شکل است که در هر فصل از 12 بازیگر برای حضور در این مسابقه دعوت به عمل می آید و در نهایت با 2 گروه 12 نفره مردان و یک گروه 12 نفره خانم های هنرمند این مسابقه آغاز می شود.